تحقیقات نشان داده که تقریبا 80 درصد از مصرف کنندگان سیگار ، استعمال دخانیات را از نوجوانی شروع کرده اند(کرمی و همکاران ، 1391). در تحقیقی بر روی نوجوانان و جوانان 35-15 ساله ی شهر تهران شیوع مواد محرک 2/7 % برآورد شده است( حمدیه و همکاران، 1387). بر اساس شواهد و مشاهدات بالینی در مراکز درمانی و کلینیک های بازپروری و همچنین مراکز مشاوره مصرف و سوء مصرف در کشور ما در نوجوانی از شیوع نسبتاً بالایی بر خوردار است . در تحقیقی نشان داده شده که 4 درصد دانش آموزان مقطع متوسطه در معرض خطر مصرف مواد هستند و 52 درصد به مصرف مواد گرایش دارند که 3 درصد آنها در گذشته مواد مصرف کرده بودند (جزایری و دهقان، 1382). این تحقیقات به دلیل اینکه توصیفی هستند و در جامعۀ آماری محدودی صورت گرفته اند ممکن است در مناطق دیگر با صدق نداشته باشد. بشارت و همکاران (1380)، بر اساس نتایج مطالعات خود بیان نمودند که؛ در گرایش به مصرف و سوء مصرف مواد و همچنین شکل گیری وابستگی به مواد عوامل متعددی همچون ویژگی های شخصیتی، شیوه زندگی، روابط اجتماعی،نگرش ها، باورها، احساسات،دلبستگی ها، عواطف و رفتارهایی که در طی رشد فرد شکل گرفته اند نقش اساسی دارند. در این مطالعه بیشتر بر روی ویژگیهای فرد تمرکز شده است و عوامل محیطی کمتر مورد توجهقرار گرفته است. نتایج تحقیقات والتون و رابرتز (2004)، نشان داد که ویژگی های شخصیتی یکی از متغیرهایی است که در شروع و گسترش اعتیاد به مواد نقش دارد. بال (2004)، به بررسی ویژگی های شخصیت مانند تکانشگری، پرخاشگری و هیجان خویی بر رفتار اعتیادی پرداخت. نتایج نشان داده که ویژگی های شخصیت در شروع ، گسترش و تداوم وابستگی به مواد نقش دارند. مطالعۀ حاضر نیز نتایج ویژگی های شخصیتی را در بعد کوچکی مورد بررسی قرار داده است و می توانست دیگر موارد موثرتر ابعاد شخصیتی مانند سركشـي، طغيـان، خشـونت، تحمل انحراف و .... را نیز بررسی نماید. تحقیقات نشان داده که آموزش گروهی تنظیم هیجانات بر کاهش آسیب رساندن به خود تاثیر مثبتی دارد (گرتز و گوندرسون، 2006). در این مطالعه نیز تمرکز روی مداخلات گروهی بوده است و به معیارهای فردی در راستای اهداف مشترک گروه توجه شده است. محققان با توجه به ارتباط قوی بین نگرش و رفتار انسان ها بر این مساله تاکید می کنند که چنانچه در مورد نگرش افراد اطلاعاتی به دست بیاوریم می توانیم عکس العمل افراد را در موارد گوناگون پیش بینی کنیم و یا حتی با ایجاد تغییر نگرش در آنها جهت گیری فرد را به صورت دلخواه خود هدایت کنیم (مک الراث و همکاران ، 2011). به دلیل زمانبر بودن تعیین نگرش در افراد، هزینه های سنگین آن و از طرفی سخت شدن ترک اعتیاد بعد از دوران مصرف توسط فرد معتاد نمی توان ریسک بالای انجام آن را قبول نماییم. پژوهشها عوامل مختلفي را به عنوان عوامل خطر و محافظـت كننـده در برابـر سـوء مصرف مواد مشخص نمودهاند. مطالعات مختلـف عملكـرد ، سوء مصـرف مـواد در خـانواده، نظـارت ضعيف خانوادگي ، وجود تضاد و نقص در انسجام خانوادگي، والديني ناكارآمد فرزند پروري ناكارآمد، كمبود دلبستگي به والـدين، حمايـت كم خانوادگي (بهر، هافمن و یانگ ،2005) در دسترس بـودن مـواد، تعـارض بـين والـدين، مصـرف مـواد توسـط والـدين (بیرز و همکاران، 2004) محـيط اجتمـاعي- فرهنگـي (گلدستین و همکاران، 2005) گـروه دوســتان (خوشابی، 2007). متغيرهاي مربوط به عوامـل آسـيبزاي فـردي يعنـي هيجان طلبـي، سركشـي، طغيـان، خشـونت، پرخاشـگري، تحمل انحراف و پيشـرفت تحصـيلي پـايين (کلی اِور و مورله، 2007) جزء عوامل خطرساز معرفي شده است. در بيشتر بررسي هاي انجام شده، همبودي اختلال هاي شخصيت و وابستگي به مواد گزارش شده و همبستگي 44/0 تا 79/0 براي سوءمصرف الكل و مواد اعلام گرديده است (بال، 2005؛ والتون و رابرتز، 2004؛ كروگر، 2002). همبودي سوءمصرف مواد و اختلال هاي شخصيت، تشديد علايم روانپزشكي و افزايش خطر خودكشي را به همراه دارد (بال، 2004، 2005). درباره ي نقش ويژگي هاي شخصيت (براي نمونه تكانش وري، پرخاشگري و هيجان خويي) بر رفتار اعتيادي، بررسي هاي زيادي انجام شده است. اين بررسي ها گوياي آن هستند كه ويژگي هاي شخصيت در شروع، گسترش و تداوم وابستگي به مواد نقش دارند (بال، 2004؛ بارنس، موري، پاتون، بنتلر و آندرسون، 2000).